اول اینکه مسائل مربوط به این ایشان بدجور زندگی سیاسی عدهای را به خود مشغول کرده. چه مخالفین و چه موافقین. عدهای او را خود انقلاب میدانند و شاید با تاسی به سخنان او که در تلویزیون پخش شد (و بازتابهای بدی در میان انقلابیون داشت) جهت گیری و تصمیم گیری در مهمترین حالات انقلاب و فرد تاثیر گذار بر امام را فقط او میدانند. کسی که اتمام جنگ مدیون اوست(!!!) و تلاشهایش برای متقاعد کردن امام بر اشتباهاتش(!!!) باعث پیروزی و به هدف رسیدن انقلاب شد (البته شاید یک مقدار پیاز داغش را زیاد کرده باشم. به مضمون مراجعه کنید به آخرین مصاحبههای ایشان با سیما در دهه فجر که در این سلسله مصاحبهها نفر بعد آقای مهدوی کنی بود و بد جور تیکه برای بعضی از حرفهای ایشان آمد) عدهی دیگری از طرفدارهای ایشان که حائز اکثریت هستند همان فرصت طلبان و زالوهای سیاسی هستند(خیلی خودم را نگه داشتم که بدتر از این به این منافقین چیزی نگویم) همانهایی که آبروی ایشان و در واقع انقلاب را در انتخابات مجلس ششم به استهزا گرفتند و در روزنامههایشان به دشمنی با ایشان پرداختند. از نقد و تخریب دوران ریاست جمهوریاش فرو گذار نکردند و در دور دوم (تاکید میکنم، دور دوم) انتخابات دوباره ایشان را از آن خود دانستند. عدهای که صد البته فقط به خاطر دشمنی با انقلابیونی که با او متفاوتند و به خاطر تفرقه حامی و سینه چاک او شدهاند. همه این دسته را با مرور سریع بر وقایع و روزنامههای چندین ساله اخیر به وضوح میتوان بیایند. و عدهای که متاسفانه از نزدیکان او هستند... . عدهای که بر این عقیدهاند که اسلام نطام سیاسی ندارد. خودشان را پدرسالار این ملت و بقیه را کوچک به حساب میآورند و مسئولیت را برای غیر خود بر نمیتابند (به وضوح نام سخنگوی حزب آقای هاشمی - کارگزاران - یعنی مرعشی کثیف بر تارک سیاهشان نمایان است) همانان که چهره موجه ایشان را نزد دلسوزان خراب کرده و هاشمی حاضر به طهارت خود از اینان نیست. و دستهای دیگر که مردم عوام مانند من هستند. بر این عقیدهاند که او فردی سیاستمدار، مدافع اصل انقلاب، شکنجه شده و آسیب دیده برای این انقلاب، یکی از نزدیکان رهبری، کسی که سالها خطبههای نماز سیاسی جمعه را بیان داشته، دارای تفسیر قرآن و کتابی در باب عدالت اجتماعی و اقتصادی(!!!) و مورد غضب دشمنان اصلی این نظام مقدس است. و عدهای دیگر که اغلب انقلابیاند ولی با پیاز داغ اضافی! و نمیدانم چرا عقل سلیم انسان را ناخود آگاه به طرف اینان سوق میدهد! عدهای که او را صد البته فردی مومن میدانند ولی انتقادات وارده بر او را بیش از حد پاسخگویی قانع کننده مییابند. کسانی که در درجه اول با تاسی به حدیث امیرالمومنین علیه السلام که برای شناخت شخص انسان را رهنمون به دوستان و طرفداران و دشمنان او میکند، به وجود افراد ظاهر الصلاحی که گفته شد در پیرامون ایشان احساس خطر کردهاند(نمیگویم میکنند)،دوران ریاست جمهوریاش را با نظرات و عملکرد ضد عدالت گرایانه (به عنوان مثال کرباسچی دزد، تورم بالا در اثر داستان ارز شناور و صدها داستان دیگر) را به چالشهای اساسی میکشند، عدهای که نظرات کنونی او را هم دارای اشتباهات فاحشی میدانند. نمونهی اخیر آن موضع گیری غلط درباره بحرانی بودن کشور است که در واقع این نظر در تقابل آشکار با بیانات چند ماه اخیر مقام معظم رهبری درباره غلط بودن و همسو بودن این نظر با دشمنان است. یا سخنان او درباره بیرون ریختن و استفاده نکردن از نیروهای انقلاب در دستگاههاست(!!!) که با پاسخ شدید دکتر احمدینژاد مبنی بر دروغ بودن این مطلب و نیز اینکه باید از نیروهای جوان (همان خواست رهبری) استفاده شود و افراد انقلابی و کاردان فقط شما و طرفدران شما نیستند و الی ماشاء الله از این نظرات اشتباه غیر قابل اغماض.... . کسانی که هرچه میکوشند اینها را فراموش نکنند طرفداران در وهله اول و هر از گاهی نظرات او نمیگذارند.... .
دوم اینکه البته من نمیخواهم جز هیچکدام از این دستهها باشم و فقط سوالاتی برای یک شخص کم سواد مثل من ایجادشده و شاید اینجا به جوابهایش برسم. اینکه در شرایط کنونی چرا او را با نگاه به رای بالایش در انتخابات خبرگان دارای اقبال عمومی برای این پست خطیر و محتاج به اعتدال نظر و تقوای انقلابی میدانند؟ هرچند ما از اخبار درون مجلس خبرگان و بدون شک اختلافات نظر در آن بی اطلاعیم چرا عدهای با تمسک به بعضی امور حساس و خط قرمز درصدد رسیدن به قدرت مضاعف از قِبَلِ ایشان هستند؟ چرا هنوز نظر مخالفین او برای جانشینی اظهار نشده فریاد مظلومیت و واهاشمیا سر میدهند؟ آیا شخصی بدور از مصالح جناحی و مقبولیت عمومی در میان خبرگان رهبری نیست تا با انتخاب او اطرافیانش درصدد سودجوئی برنیایند آن هم در شرایط حساس کشور و کلیدی بودن این مجلس که در واقع با حیات اسلام و شیعه گره خورده؟ چرا عدهای او را خارج از انقلاب و به طور تلویحی غیرخودی(!!!) میپندارند و انتخاب او را مساوی با از بین رفتن مجلس خبرگان میدانند!؟ چرا عدهای فقط او را لایق همه مناصب مهم کشوری میدانند و بر این عقیدهاند که غیر او اگر رئیس شود بر خطاست؟ چرا در شرایطی که همه داغدار فقدان عالمی ربانی هستند او را علم میکنند؟ و چندین سوال بیجواب دیگر.....
میبینید! اینها فقط سوال است که یک فرد عوام میپرسد. شاید پاسخی باشد...
البته منتظران ظهور دعا میکنند صاحب اصلی این انقلاب هرچه سریعتر ظهور کند و رهبری او برجهانیان را به نظاره بنشینند و خلف صالح او تا سپردن این پرچم به او همچنان در عزت و سلامت کامل به سر ببرد.
|